آسیب شناسی فیلترینگ از منظر امنیت ملی

آسیب شناسی فیلترینگ از منظر امنیت ملی

مقدمه: امنیت ملی در بستر فضای مجازی

در جهان امروز، مرزهای امنیت ملی تنها با دیوارها و مرزهای جغرافیایی تعریف نمی‌شوند؛ بخش بزرگی از امنیت کشورها در فضای سایبری رقم می‌خورد. داده‌ها، ارتباطات و زیرساخت‌های اطلاعاتی همان اندازه اهمیت دارند که مرزهای فیزیکی. در ایران اما، سیاست‌های فیلترینگ نه‌تنها به ابزار مؤثر دفاعی تبدیل نشده‌اند، بلکه بخش بزرگی از امنیت ملی را در معرض تهدید قرار داده‌اند.

واقعیت این است: بیش از ۷۰ درصد ترافیک اینترنت کشور بر بستر VPN جابه‌جا می‌شود. این بدان معناست که بخش اعظم جریان داده‌ای ایران خارج از کنترل ملی عبور می‌کند و از مسیرهایی می‌گذرد که مالکیت آن‌ها عمدتاً در اختیار شرکت‌های خارجی است. همین امر به‌خودی‌خود یک تهدید امنیت ملی محسوب می‌شود.

بخش اول: فیلترینگ و باز شدن دروازه‌های نفوذ

فیلترینگ در ایران با هدف «صیانت» آغاز شد، اما پیامدهایش در حوزه امنیت ملی کاملاً معکوس بوده است:

  • افزایش وابستگی به VPN: دسترسی به بسیاری از سرویس‌های حیاتی و عمومی تنها از طریق ابزارهای دور زدن فیلتر ممکن است.
  • ایجاد بازار زیرزمینی پرحجم: بازاری چند هزار میلیارد تومانی شکل گرفته که فاقد نظارت و شفافیت است.
  • کاهش حاکمیت سایبری: داده‌های ملی از کانال‌هایی عبور می‌کنند که در داخل کشور هیچ‌گونه کنترلی بر آن‌ها وجود ندارد.

به بیان دیگر، تصمیمی که قرار بود امنیت ایجاد کند، خود به بزرگ‌ترین دروازه برای نفوذ خارجی بدل شده است.

بخش دوم: تمرکز مالکیت VPN و ریسک‌های اطلاعاتی

بازار جهانی VPN در سال‌های اخیر تحت موجی از ادغام و خرید قرار گرفته است. شرکت Kape Technologies (بریتانیایی-اسرائیلی) با خرید ExpressVPN، ZenMate و CyberGhost اکنون یکی از بزرگ‌ترین بازیگران این حوزه است.

این مسئله برای ایران اهمیتی دوچندان دارد:

  • بخش زیادی از ترافیک کاربران ایرانی از مسیر این شرکت‌ها می‌گذرد.
  • مالکیت این زیرساخت‌ها در اختیار شرکتی قرار دارد که در کشوری متخاصم با ایران مستقر است.
  • این تمرکز می‌تواند به معنی دسترسی بالقوه به الگوهای ترافیکی کاربران ایرانی، متادیتاهای حساس و حتی امکان بهره‌برداری اطلاعاتی باشد.

در منطق امنیت ملی، سپردن ترافیک کشور به زیرساخت‌های دشمن بالقوه، یک تهدید راهبردی محسوب می‌شود.

بخش سوم: پیامدهای امنیت سایبری

۱. تهدید بدافزار و جاسوس‌افزار

نسخه‌های تقلبی VPN که از بازار زیرزمینی خریداری می‌شوند، اغلب حامل بدافزارند. این برنامه‌ها می‌توانند:

  • داده‌های بانکی را سرقت کنند،
  • دستگاه‌های شخصی و سازمانی را آلوده سازند،
  • یا دروازه‌ای برای حملات پیشرفته سایبری (APT) باز کنند.

۲. افزایش هزینه‌های امنیتی

هر آلودگی در سطح کاربر، می‌تواند به سطح سازمانی یا ملی سرایت کند. نهادهای امنیتی مجبور می‌شوند هزینه‌های هنگفتی صرف مقابله با این تهدیدات کنند.

۳. کاهش اعتماد عمومی

وقتی مردم برای دسترسی به خدمات اولیه مجبور به استفاده از کانال‌های ناامن شوند، اعتمادشان به سیاست‌گذاری و حتی به امنیت داخلی کاهش می‌یابد. این خود نوعی تهدید نرم‌افزاری علیه امنیت ملی است.

بخش چهارم: تناقض سیاست‌گذاری

شاید بزرگ‌ترین تناقض در این ماجرا آن باشد که حتی سیاستمداران و مسئولان نیز برای فعالیت در شبکه‌های اجتماعی فیلترشده به VPN نیازمندند. این یعنی تصمیم‌گیران کشور عملاً همان مسیری را می‌روند که میلیون‌ها کاربر عادی طی می‌کنند: عبور از کانال‌های خارجی و واگذاری داده‌ها به دیگران.

از منظر امنیت ملی، چنین تناقضی به معنای ناکارآمدی سیاستی و کاهش مشروعیت تصمیمات است.

بخش پنجم: راهکارها و پیشنهادهای امنیتی

۱. بازنگری در سیاست فیلترینگ
باید از سیاست انسداد کور فاصله گرفت. سیاست هوشمند یعنی مدیریت جریان داده به‌گونه‌ای که هم آزادی اطلاعات تأمین شود و هم امنیت ملی حفظ گردد.

  1. ایجاد زیرساخت‌های بومی امن
    سرویس‌های داخلی باید با استانداردهای جهانی و تضمین‌های حقوقی عرضه شوند. اما مهم‌تر از ایجاد زیرساخت، اعتمادسازی واقعی است.
  2. مبارزه با بازار زیرزمینی و نسخه‌های آلوده
    نیازمند رصد و اقدام هماهنگ امنیتی، قضایی و اقتصادی است. همزمان باید گزینه‌های قانونی و امن برای کاربران فراهم شود.
  3. تقویت دفاع سایبری و CERT ملی
    تمرکز بر شناسایی بدافزارها، پایش مداوم ترافیک و همکاری بین‌المللی برای مقابله با تهدیدات مشترک.
  4. دیپلماسی سایبری
    ایران باید در سطح جهانی، استانداردهای امنیت سایبری و شفافیت عملکرد شرکت‌های VPN را مطالبه کند. انزوا در این حوزه تنها تهدیدها را افزایش می‌دهد.

بخش ششم: سرویس‌های جاسوسی و بازار فیلترشکن‌ها

VPNها در نگاه اول ابزارهای ساده‌ی عبور از فیلترینگ به نظر می‌رسند، اما واقعیت این است که بسیاری از آن‌ها تحت نفوذ یا حمایت سرویس‌های اطلاعاتی قدرت‌های بزرگ قرار دارند. دلیلش روشن است:

  1. داده به‌عنوان منبع خام اطلاعاتی
    اطلاعات رفتاری، موقعیت مکانی، علایق، رمزهای عبور و حتی الگوهای جست‌وجوی میلیون‌ها کاربر، گنجینه‌ای ارزشمند برای سرویس‌های جاسوسی محسوب می‌شود.
  2. پوشش قانونی و تجاری
    شرکت‌های VPN معمولاً در قالب کسب‌وکار خصوصی فعالیت می‌کنند. این پوشش به سرویس‌های اطلاعاتی اجازه می‌دهد در لباس تجارت، داده‌ها را جمع‌آوری کنند، بی‌آن‌که حساسیت زیادی ایجاد شود.
  3. سابقه تاریخی
    نمونه‌های متعددی وجود دارد که سرویس‌های امنیتی آمریکا و اسرائیل در توسعه یا پشتیبانی از نرم‌افزارهای ارتباطی نقش داشته‌اند. هدف مشترک همواره «دسترسی غیرمستقیم به داده‌های کاربران کشورهای هدف» بوده است.
  4. ایران به‌عنوان هدف ویژه
    با توجه به شرایط ژئوپولیتیکی و حساسیت‌های سیاسی، ایران برای این سرویس‌ها یک اولویت است. وقتی بیش از ۷۰ درصد ترافیک اینترنت کشور از مسیر VPN می‌گذرد، این یعنی بخش بزرگی از داده‌های ملی مستقیماً در دسترس بازیگران خارجی قرار می‌گیرد.

نتیجه آن است که کاربران ایرانی در حالی به امید رفع محدودیت از VPN استفاده می‌کنند، که بخش زیادی از آن‌ها ناخواسته در حال تغذیه‌ی سرویس‌های جاسوسی با اطلاعات شخصی و رفتاری خود هستند. این همان جایی است که فیلترینگ داخلی و عملیات اطلاعاتی خارجی به هم گره می‌خورند و تهدیدی دوچندان برای امنیت ملی می‌سازند.

جمع‌بندی: فیلترینگ به مثابه تهدید ملی

در شرایط کنونی، فیلترینگ در ایران نه ابزاری برای صیانت، بلکه عاملی برای افزایش آسیب‌پذیری ملی است. ۷۰ درصد ترافیک کشور از کانال‌هایی عبور می‌کند که خارج از حاکمیت ملی هستند و بخش بزرگی از آن تحت مالکیت بازیگران خارجی متخاصم است.

از منظر امنیت ملی، این وضعیت یک بحران راهبردی است. راه برون‌رفت تنها در بازنگری شجاعانه، تقویت زیرساخت بومی همراه با شفافیت، و حرکت به سمت سیاست‌های هوشمندانه در فضای مجازی است.

  • اشتراک گذاری:

نظرات کاربران

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *